خسارات انسانی در«جنگ علیه تروریسم»
ترجمه توسط حمید محوی ترجمه توسط حمید محوی

 

 

سخنی چند در باب آمار و ارقام

 

نوشتۀ رضا پیربهائی

M. Reza Pirbhai

مرکز مطالعات جهانی سازی 12 ژوئن 2012

 

 

Mondialisation.ca, Le 12 juin 2012

counterpunch.org

 

در آغاز «جنگ علیه تروریسم» ژنرال آمریکائی تامی فرانکس اعلام کرد : «ما اجساد را نمی شماریم». البتۀ باید دانست که او در این جا به قربانیان افغان اشاره دارد. از آن جائی که نام قربانیان 11 سپتامبر را مشخصا و رسما در سنگ حک کرده اند، ناچیز و حقیر شمردن قربانیان از بین غیر نظامیان غیر آمریکائی، غیر اروپائی و غیر ناتوئی در جنگی که به نام آنها (یعنی قربانیان 11 سپتامبر 2001) برپا کردند، مفهوم فوق العاده و اهمیت خاصی پیدا می کند.

در نتیجه در مورد جنگی که در حال حاضر یازدهمین سال خود را پشت سر می گذارد و طی آن دو کشور دیگر نیز اشغال شد، و به همین گونه بمباران فعلی، دست کم، روی سه کشور دیگر، هیچ بررسی جامعی از تلفات مستقیم یا غیر مستقیم صورت نگرفته است.

برای آن که آتش جنگی در این ابعاد و تا این اندازه و به این طول و عرض زمانی شعله ورباقی بماند و ادامه یابد، بی آن که محافل رسمی برای روشن ساختن شمار «دیگر قربانیان» تمایلی از خود نشان دهند، آشکار کنندۀ شیوه ای است که دولت های مربوطه در ادارۀ جنگی که برپا کرده اند، هزینۀ آن را حساب می کنند.

اگر سیاست رسمی چنین است، باید نتیجه بگیریم که کشته شدگان، معلولین، ناپدیدشدگان و آوراگان غیرآمرکائی و غیر ناتوئی به معادله تعلق ندارند.

از آنجائی که چنین سیاستی در افکار عمومی زیر علامت سؤال نرفته است رویکرد وسیع تری را در رابطه با «دیگران» و به ویژه در رابطه با مسلمانان آشکار می سازد.

با این وجود، سازمان ملل متحد و چند سازمان غیردولتی سعی می کنند در به همریختگی و وضعیت بی سر و سامان مناطق جنگی، آمار و ارقامی را تهیه کنند. با وجود موانعی که محافل رسمی ایجاد کرده اند و بی اعتنائی عمومی، به شکل جزئی به نتایج مرگبار چنین جنگ هائی دست یافته ایم.


از سال 2007 تا ژوئیۀ 2011، مأموریت مددکاری سازمان ملل متحد در افغانستان شمار قربانیان غیر نظامی را 10292 نفر تخمین زده است. در این این ارقام باید یادآور شویم که قربانیان غیر مستقیم و مجروحان را در برنمی گیرد.

در مورد قربانیان غیر مستقیم، بهترین منبعی که تا کنون در این مورد وجود داشته، گاردین است که 20000 کشته را اعلام کرده است. این تعداد افراد بیشتر در اثر جا بجائی و گرسنگی به دلیل قطع مواد غذایی در سال اوّل جنگ از بین رفته اند.

علاوه بر این، به گزارش سازمان عفو بین الملل، 250000 نفر در سال 2001 به کشورهای دیگر فرار کرده و دست کم 500000 نفر تا کنون در داخل کشور آواره شده اند.

حال به عراق می پردازیم : بر اساس طرح «شمارش اجساد عراقی»(1) از سال 2003 تا اوت 2011 تقریبا 115000 غیر نظامی در تیراندازی های پراکنده کشته شده اند. ولی بر اساس بررسی های بهداشت خانواده در عراق وابسته به سازمان جهانی بهداشت، رقم 150000 قربانی تنها برای سه سال اوّل اشغال عراق به ثبت رسیده است. با حساب قربانیان غیر مستقیم، به گزارش «لانست» – (مجلۀ علوم پزشکی بریتانیائی) – تقریبا 600000 نفر برای همین مدت قید شده است.

علاوه بر این، بررسی های یک مرکز تحقیقاتی (2) تخمین زده است که تا پیش از اواسط 2007، یک میلیون مرگ فجیع روی داده است. کمیساریای عالی سازمان ملل متحد نیز دو میلیون پناهنده به کشورهای دیگر و دو میلیون آواره در داخل کشور را در سال 2007 اعلام کرده است. اطلاعات دقیقی در مورد قربانیان غیر مستقیم و مجروحان وجود ندارد، ولی اعلام شده است که زیر ساخت های نظام بهداشتی عراق که تا پیش از 1991 از بهترین ها در منطقه بود، کاملا از بین رفته است.

علاوه بر این دو کشور اشغال شده، «جنگ علیه تروریسم» به برخی از کشورهای همسایه نیز گسترش یافت، مانند پاکستان، یمن و سومالی. نخستین سلاحهایی که در این مناطق به کار برده شد، پهپادهای ایالات متحده هستند، و یگان های عملیات ویژه، مأموران خدمات سرّی و نیروهای نظامی کشورهای اشغالگر. به این دلیل که عملیات نظامی خارج از چهارچوب حقوقی و به شکل سرّی انجام می گیرد، در نبود داده ها و شواهد مستقل، اطلاع از تعداد قربانیان بسیار مشکل خواهد بود. در واقع، در افغانستان و عراق با همین مشکل روبرو هستیم، ولی همه بر این عقیده هستند که شمار پهپادهای به کار گرفته شده در پاکستان، یمن و سومالی رو به افزایش داشته است.

تا امروز، بر اساس گزارشات دفتر روزنامه نگاری «انوستیگاسیون» (مترجم : منظور حتما سایت میشل کولن است)، بین سال 2004 و ژوئن 2012 دست کم 375 عملیات هوائی روی پاکستان انجام گرفته (بیش از 300 حمله در ریاست جمهوری اوباما – برندۀ نوبل صلح). دست کم 2464 نفر کشته شده اند که باز هم دست کم 484 نفر از آنها غیر نظامی (168 کودک) بوده اند. واشینگتن پست 38 حملۀ دیگر را در یمن اضافه می کند که موجب مرگ 241 که 56 نفر از آنها غیر نظامی بوده است. برای سومالی آماری ذکر نشده، ولی نیویورک تایمز تأیید کرده است که دست کم از سال 2007 این نوع عملیات در این کشور نیز صورت گرفته است.

محافل رسمی و شهروندان عادی که طرفدار جنگ هستند با عجله پاسخ می گویند که مسئولیت بسیاری از این آمارهایی که به مرگ غیر نظامیان مرتبط می باشد، به عهدۀ مبارزانی است که علیه ما می جنگند. ولی اگر داده های ما تا این اندازه ناکامل هستند، چگونه می توانیم در چنین مواردی با صراحت تمام داوری کنیم؟ و چگونه می توانیم مبارزان و مردم عادی را در بمباران هوائی توسط پهپادها تشخیص دهیم، به ویژه وقتی که قاتل و قاضی هر دو یکی هستند؟

در حقیقت، حتی اگر چنین قضاوتی را در نظر بگیریم، چنین تازش هائی از سوی دولت ایالات متحده، بر اساس اعتراف خود این دولت، بین تمام کشورهای دیگر، به عنوان کشوری تلقی می گردد که بیش از همه «قتل هدف گیری شده» در تاریخ را به ثبت رسانده است.

به همان شکلی که یکی از نمایندگان سازمان مددکاری سازمان ملل متحد در افغانستان در بررسی هایشان مطرح کرده است : «ما وقتی در مورد هویت قربانی تردید داریم، و مشخصا نمی دانیم که جزء مبارزان بوده یا نه، او را به عنوان قربانی غیر نظامی به حساب نمی آوریم. در نتیجه آمار قربانیانی که توسط این سازمان گزارش شده با واقعیت تفاوت داشته باشد.» در واقع تمام افرادی که در چنین تحقیقاتی شرکت داشته به همین مشکل اشاره کرده اند.

اگر همین داده های پراکنده را گردآوری کنیم، به رقم 140000 قربانی غیر نظامی غیر آمریکائی، غیر ناتوئی می رسیم. و به سادگی می توانیم به حداکثر 1100000 نفر برسیم، که عبارت است از 14000 تا 110000 کشته در سال. از این جهت که بتوانیم در ذهنمان تصویری از واقعه داشته باشیم، باید یادآوری کنیم که «بلیتز» یورش هوایی آلمان نازی به بریتانیا در 7 سپتامبر 1940 تا 10 می 1941 در کوران جنگ جهانی دوّم، 40000 قربانی غیر نظامی بر جا گذاشت.

باید یادآوری کنیم کنیم که این حجم از گمانه زنی ها قربانیان مستقیم افغانستان را بین 2003 و 2005 و به همین ترتیب قربانیان غیر مستقیم سال 2003 را تا امروز در بر نمی گیرد.

از سوی دیگر، مرگ شهروندان توسط سلاح های دیگر بجز پهپاد (پرداتورهای مسلح به آتش جهنم – هیل فایر)، به عنوان مثال ناپدید شدن افراد و حبس های سرّی در هیچ کجا به ثبت نرسیده است و تلفات ناشی از عملیات نظامی واگذار شده (به عنوان مثال به پاکستان یا یمن) وارد فهرست نمی شود. شمار مجروحان، کودکان یتیم، بی آن که شکنجه شده ها را در زندان های عمومی یا خصوصی در تمام جهان به حساب بیاوریم، هیچ یک وار فهرست نشده و گویی اساسا وجود خارجی نداشته است.

و سرانجام، می دانیم که درد و رنج میلیون ها مردم آواره در عراق، افغانستان، پاکستان و دیگر نقاط جهان، قابل محاسبه نیست.

آماری که ما در این جا مطرح کردیم، حتی اگر به شکل اسفناکی کامل نباشد، ولی کاملا توضیح می دهد که چرا مقامات ایالات متحده تمایلی به بازشناسی آن ندارند. مطمئنا بازشناسی خسارات عظیم انسانی در «جنگ علیه تروریسم» نشان می دهد که «تروریسم» یک جانبه نبوده، و مرگبارترین سلاح ها را دولت ها در اختیار داشته و به کار برده اند و نه شبهه نظامیان.

ژنرال فرانکس که شمارش اجساد را بیهوده تلقی می کند، اگر چه منقلب کننده بنظر می رسد ولی هیچ جای شگفتی ندارد.

و به روشنی می بینیم که ژنرال آمریکائی در گفتمان خود تنها نیست، و بی اعتنائی افکار عمومی در ایالات متحده و در کشورهای عضو ناتو (که تحت تأثیر رسانه ها شستشوی مغزی شده باشند یا خیر)، دست کم در مورد قربانیان مسلمان، او را بدرقه می کند.

هیچ موردی بهتر و قاطعانه تر از همین بی اعتنائی عمومی و دولتی نمی تواند فقدان بررسی جامع در خصوص تلفات غیرنظامی را توضیح دهد، به ویژه وقتی که در مرگ قریب به 3000 نفر در 11 سپتامبر اشک می ریزند و همچنان به نام «جنگ علیه تروریسم» به خشم می آیند.

 

دربارۀ نویسنده :

م.رضا پیربهائی استاد تاریخ آسیای جنوبی در لوئیزیانا

پی نوشت :

1)

Iraq Body Count

2)

Opinion Research Business

 

مأخذ :

http://www.mondialisation.ca/index.php?context=va&aid=31385


 


June 13th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی